دلتنگی را چگونه هجی کنم تا درک کنی ؟
چهار ستون بدنـم
زیر سنگینی اش
تا خورده است . . .
.
.
.
کاش می توانستم راحت حرف بزنم …
چیزی بگویم از دلتنگی …
میان آدم های که در این اتاق مجازی جمع شدند …
فقط می گویم منم دلتنگم
.
.
.
گاهی چه دلتنگ میشویم
برای یک مواظب خودت باش
برای یک هستم
برای یک نوازش
برای یک آغوش …
.
.
.
اینجا همه خوبند ، خیالت راحت !
من مانده ام و چهارتا هم صحبت
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ توایم
من ، عشق ، خدا ، عقربه های ساعت …
.
.
.
چقدر
نوازش دست های مهربانت خوب است
ومن
چه زود
دلم
برای همه چیزهای خوب
تنگ میشود…
.
.
در این دنیا تکو تنها شدم من
گیاهی در دل صحرا شدم من
چو مجنونی ک از مردم گریزد
شتابان در پی لیلا شدم من
.
.
.
نشونی ازت ندارم
اما دنبالت میگردم
بغض وجودمو گرفته
باورم کو پر دردم
.
.
.
سرخوشانـــــه می خندم
شوخـــی می کنم
سَر به سَرت می گذارم
و تو نمیدانی ….
چقدر سخت اســت
احساس خفگی کردن پشـت این نقابِ لعنتـی
.
.
.
به هیچ روزی پس ات نمیدهم،به هیچ ساعتی،به هیچ دقیقه ای،به هیچ هیچی!!!
سخت چسبیده ام تمامت را……………
.
.
.
بیشتر مواقع پشت جمله
“عیب نداره، مهم نیست “
یه دل شکسته خوابیده
.
.
.
لیلای من بودی
مجنون نبودم
امروز مجنونت شدم
لیلا کجایی؟؟؟
.